حرمان

وبلاگ گروهی دوستان مهندس محمد (محسن) رضوی

حرمان

وبلاگ گروهی دوستان مهندس محمد (محسن) رضوی

۲۵) رنج و شکیبایی - مصطفی ملکیان

رنج و شکیبایی

مصطفی ملکیان

          نمیدانم حدیث نامه چون است            همی بینم که عنوانش به خون است

1- شکیبایی چست؟ توانایی اینکه آنچه را ناگوار است، بی شِکوه و شکایت، تاب آوریم.  پس: الف) شکیبایی توانایی است، نه ناتوانی؛ قدرت است، نه عجز؛ قوت است، نه ضعف. ب) چون آنچه برای من ناگوار است چه بسا برای تو گوارا باشد و، بالعکس، آنچه برای تو گوارا است برای من ناگوار باشد، یعنی چون گوارایی و ناگواری یک چیز، امری انفسی (subjective) است، هر کس به شمار چیزهایی که برای او ناگوارند مجال و زمینه ی شکیبایی مییابد. ج) شِکوه و شکایت چه از انسان یا انسانهای خاصی باشد، چه از خود، چه از خدا، چه از کائنات، چه از سرنوشت و قضا و قدر و تقدیر، چه از دهر و روزگار، چه از شیطان، چه از دنیا، و چه از... با شکیبایی سازگار نیست.

بر انفسی بودن ناگواری و گوارایی هرچیز باید انگشت تأکید نهاد. "فلان چیز ناگوار/ گوارا است" یعنی  "فلان چیز به نظر فلان کس ناگوار/گوارا میاید" و نه بیش از این. ناگواری/گوارایی، چون انفسی است، نسبی است، بدین معنا که نسبت به انسانهای گونه گون و نسبت به مکانها، زمانها، و وضع و حالهایی که یک انسان در آنها واقع میشود دگرگونی میپذیرد. ناگواری/ گوارایی مطلق نیست و "فلان چیز ناگوار/ گوارا است" بدون اینکه نام کسی برده شود جمله یا گزاره ای است نه صادق و نه کاذب، یعنی بدون ارزش صدق. فقط "فلان چیز، برای فلان کس، در فلان مکان، فلان زمان، و فلان وضع و حال، ناگوار/ گوارا است" ارزش صدق دارد و صادق یا کاذب خواهد بود.

2- ناگواری فقط زمانی در میان میاید که رنجی در کار باشد. رویداد یا فرایندی برای من ناگوار است که از آن به من رنجی برسد. اگر از رویداد یا فرایندی به کسی رنجی نرسد برای آن کس آن رویداد یا فرایند ناگوار نخواهد بود.

و اما رنج فقط هنگامی روی مینُماید که خواسته ای در میان باشد. اگر انسان هیچ خواسته ای نمیداشت از هیچ رویداد یا فرایندی به او رنجی نمیرسید و، از همین رو، هیچ رویداد یا فرایندی برایش ناگوار نمیبود. هرچه خواسته ها کمتر رنجها اندکتر، و هر چه خواسته ها بیشتر رنجها افزونتر.

و، بدین ترتیب، ناگواری با خواستن پیوند و ملازمت مییابد.

3- ما انسانها مادام که ـ و تا آنجا که ـ  چیزهای گونه گون و متفاوت میخواهیم در رویدادها یا فرایندهای مختلفی ناگواری مییابیم. کسی که خوراک یا آب یا اکسیژن یا ارضاء غریزه ی جنسی میخواهد و کسی که امنیت میخواهد و کسی که دوستی یا عشق یا جایگاه اجتماعی میخواهد و کسی که عزت نفس یا احترام یا آبرو یا موفقیت میخواهد و کسی که خودشکوفایی میخواهد و کسی که...  رویدادها یا فرایندهای مختلفی را ناگوارا / گوارا میابند. از این گذشته، یک انسان واحد نیز، در مکان، زمان، و وضع و حال واحد، اگر بیش یک خواسته داشته باشد چه بسا رویداد یا فرایند واحدی را هم ناگوار بیابد و هم گوارا ( یکی از موارد دودلی و تزلزل روانی: ambivalence).

4- حاصل آنکه: اولاً: هرچه خواسته های کمتری داشته باشم رویداد یا فرایندهایی که برایم ناگوار میتوانند بود کاستی میپذیرند؛ و ثانیاً: نوع خواسته هایم نوع رویداد یا فرایندهای ناگوارم را تعیین میکُند.

5- به شکیبایی بازگردیم؛ و در دو پرسش ژرفکاوی کنیم: آیا شکیبایی مطلوب است؟ آیا شکیبایی ممکن است؟

اینک پرسش اول، که پرسشی اخلاقی است: آیا شکیبایی مطلوب است؟ آیا، چنانکه از قدیم الایام میگفته اند، شکیبایی واقعاً فضیلت است؟ وجه فضیلت بودنش در چیست؟ آیا باید هر امر ناگواری را، هر چه باشد، بی شِکوه و شکایت، تحمّل کنیم؟ یا باید بعضی از امور ناگوار را تحمّل کنیم، و بعضی دیگر را نه؟ (و، در این صورت، کدام امور ناگوار را باید تحمّل کرد و کدام امور ناگوار را نباید تحمّل کرد؟) یا اصلاً هیچ امر ناگواری را نباید تحمّل کرد؟ به عبارت دیگر، آیا شکیبایی مطلقاً و در همه ی موارد فضیلت است یا مطلقاً و در همه ی موارد رذیلت است و یا در پاره ای از موارد فضیلت است و در پاره ای از موارد رذیلت؟  

برای یافتن پاسخ این پرسشها فهم ربط و نسبت تحمّل با بیعَمَلی نیز ضرورت دارد. آیا تحمّل یک رویداد یا فرایند ناگوار به معنای این هم هست که در برابر آن رویداد یا فرایند عَمَلی انجام نگیرد و جدّ و جهدی نشود؟ یا اینکه تحمّل همیشه یا لااقل در بعضی اوقات با عمل و جدّ و جهد منافاتی ندارد؟

6- و اما پرسش دوم، که پرسشی روانشناختی است: آیا شکیبایی ممکن است؟ آیا میتوان هر امر ناگواری را، هر چه باشد، بی شِکوه و شکایت، تحمّل کرد؟ یا تحمّل پاره ای از امور ناگوار، بی شِکوه و شکایت، محال است و نشدنی؟ ساختار جسمی- ذهنی- روانی انسان تا چه حد به شکیبایی مجال میدهد و امکان اِعمالِ این فضیلت را امکانپذیر میسازد؟ امکان شکیبایی در هر رویداد یا فرایند ناگوار وقتی در معرض شک میاید که به شرط و قید "بی شِکوه و شکایت"، در تعریف شکیبایی، توجه درخور داشته باشیم، و بویژه اگر شِکوه و شکایت را صرفاً یک فعل بیرونی و ظاهری و قالَبی، از سنخ به زبان آوردن جملات و عبارات و واژه های خاصّی، ندانیم و آن را شامل فعلی درونی و باطنی و قلبی نیز بینگاریم. آیا من میتوانم هر امر ناگواری را، هر چقدر هم ناگواریش عظیم باشد، تحمّل کنم و نه فقط شِکوه و شکایتی بر لب نیاورم بلکه در دل نیز شِکوه و شکایتی از هیچ موجودی نداشته باشم؟

7- پرداختن به دو پرسش مهم مطلوبیتِ اخلاقیِ شکیبایی و امکانِ روانشناختیِ آن را به فرصتی دیگر میگذارم که امیدوارم هر چه زودتر دررَسَد.

 گفتی که "صبور باش"، هیهات        

دل موضـع صـبر بـود و بُــردی

هم چــاره تحمّــل اسـت و تسلیم        

ورنه به کــدام جــهد و مَـــردی

بنشینـم و صبــر پیش گیـــــرم            

دنبـاله ی کار خویش گـــــیرم؟

نظرات 1 + ارسال نظر
معنویت - عقلانیت یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:50 http://manaviat.blogfa.com/

سلام!
بابت اطلاع‌رسانیتان بسیار سپاسگزاریم.
شکیبا باشید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد