-
۵) سقط می کنم حرمان هایم را ـ آتوسا پناهی
شنبه 24 فروردینماه سال 1387 23:09
سقط می کنم حرمان هایم را ایستگاه به راه افتاده است و قطار ریل ها دور از انتظار ایستاده است. آتوسا احمد پناهی
-
۴) با تمام افقهای باز نسبت داشت ـ سروش دباغ
شنبه 24 فروردینماه سال 1387 01:46
با تمام افقهای باز نسبت داشت در سوگ مهندس محمد رضوی سروش دباغ دانی که چیست دولت، دیدار یار دیدن در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن از دوستان جانی مشکل توان بریدن به یاد می آورم اولین باری که او را دیدم، حدوداً هفت سال و نیم پیش در جلسه ای بود که عده ای دیگر از دوستان هم حضور داشتند و بحث...
-
۳) شعری که با اشتیاقی استثنایی خواندیش ـ حرمان
جمعه 23 فروردینماه سال 1387 01:12
شعری که با اشتیاقی استثنایی خواندیش و اشارت کردی که آن را برسنگ مزارت بنویسند ـ حرمان خطابه ی بدرود چون بمیرم ـ ای نمی دانم که ؟ ـ باران کن مرا در مسیـر خویشـتـن از رهسـپاران کـن مـــــرا خاک و بـــاد و آتش و آبی کــز آن بسرشتی ام وامگیر از من روان در روزگـاران کن مـــرا آب را گیــرم به قــدر قطــــره ای در...
-
۲) هرگز از خاطره ام محو نمی گردد ـ فرشاد مرادی
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1387 14:01
چهره خندان و متبسم مهندس رضوی همیشه او را جوان تر نشان می داد. این چهره فراموش نشدنی هرگز از خاطره ام محو نمی گردد. بر روان او درود می فرستم و در این زمانه کمبود انسان (قحط الرجال) که هرکسی در فکر کلاه خویش است او به همگان می اندیشید و زمانه بر این سان انسان ها سخت می گیرد. نیست یکدم شکند خواب به چشم کس و لیک غم این...
-
۱) اشک اندوه او بر استخوانهای رنجهای انسانی جاری بود ـ جمعی
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1387 21:31
پیام تسلیت جمعی از روشنفکران و فعالان سیاسی گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود بار بر بست و به گردش نرسیدیم و برفت در نخستین روزهای بهار، ناباورانه با خزان زود هنگام و مرگ دردناک و غیرمنتظره مهندس محمد رضوی مواجه شدیم. او که در کارگه هستی خویش نقشی جز حقیقت و صداقت نخوانده بود، ترس را کمال خارمایگی میدانست و آموخته...